کد مطلب:28495 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:128

فرستادن ابن عبّاس نزد زبیر












2197.البیان والتبیین- به نقل از عبد اللَّه بن مصعب-: هنگامی كه علی بن ابی طالب علیه السلام وارد بصره شد، عبد اللَّه بن عباس را فرستاد و بدو فرمود: «نزد زبیر برو، نه طلحه؛ زیرا زبیر نرم خوست و طلحه را چون گاوی خواهی یافت كه شاخ های درهم پیچیده دارد، بر دشواری سوار می شود و می گوید كه این، آسان تر است. به وی (زبیر) سلام رسان و بگو: پسر دایی ات به تو می گوید: در حجاز، مرا شناختی و در عراق، مرا نمی شناسی؟ چه شد كه از آنچه برایت آشكار بود، باز گشتی؟».[1].

ابن عبّاس گوید: نزد زبیر آمدم.او گفت: خوش آمدی، ای پسر لبابه!برای دیدار آمده ای یا ابلاغ پیام؟

گفتم: «برای هر دو» و سخن علی علیه السلام را به وی ابلاغ كردم.

زبیر گفت: به وی سلام برسان و به او بگو: میان ما و تو، پیمان خلیفه ای است و خون خلیفه ای، و جمع سه نفره ای است و جدایی یك نفره ای، و مادری نیكوكار و رایزنی با بستگان، و باز شدن مُصحف ها. آنچه را تو حلال می شماری، ما نیز حلال می شمریم و آنچه را تو حرام می دانی، ما نیز حرام می دانیم.[2].









    1. سیّد رضی گفته است: او نخستین كسی است كه چنین جمله ای از او شنیده شده است.یعنی جمله «فماعدا ممّا بدا؛ چه شد كه از آنچه برایت آشكار بود، بازگشتی؟» (نهج البلاغة، ذیل خطبه 31).
    2. البیان والتبیین: 221/3، عیون الأخبار، ابن قتیبه: 195/1، العقد الفرید: 314/3.